نی نی ماماننی نی مامان، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

مامان آرام

17

جمعه دوباره خونریزی کردم این روزا برام مث کابوس میمونه خیلی وحشتناک انقد ترس اسیب رسیدن به تو یا خدای نکرده نبودنت داغونم میکنه که دردای زیادم یادم میره امروز میرم دکتر فقط التماس خدا میکنم که حالت خوب باشه همین....
12 مهر 1393

16

سلام پسرگلم میخواستم زودتر وبو آپ کنم ولی نشد اخه حال مامانیت اصن خوب نیست جمعه 4/07/93 بدترین روز مامانیت بود صبح از خواب بیدار شد دید کلی خونریزی کرده دور از جونت مامانم فکر کردم دیگه تورو ندارم کلی گریه کردمو با بایی و مامان بزرگ بابابزرگ رفتیم بیمارستان سوم تهرانپارس به قدری درد داشتم که نمیتونستم صاف وایستم... خلاصه رفتم سونوگرافی دکتر گفت بچه سالمه وقتی صدای قلبتو گذاشت پخش شد دیگه خدا انگار بهشتو بهم داد گریم گرفت بابایی و مامان بزرگتم کلی گریه کردن خیلی روز بدی بود بهم گفتن جفتت پایینه باید استراحت مطلق باشی خیلی دردناک بود....اقا دکتره گفت بچت پسره هیچیشم نیست پاشو برو بابا با این پسرت(به شوخی) ...
9 مهر 1393

16

وای خدایا این چه اتفاق بدی بود امروز ظهر یهو دلم درد گرفت رفتم خوابیدم بیدار شدم احساس خیسی کردم به لباسم دست زدم دیدم خیسه ترسیدم زود پتوی زیربمو نگاه کردم دیدم خونیه خدایاااااااااا چقد گریه کردم درست میدیدم خونریزی کردم خدای بزرگ دارم سکته میکنم زود زنگ زدم به دکترم که متاسفانه رفته سمینار  خارج از ایران... به منشی اش که منم میشناسه گفتم ماجرا چیه اونم زود زنگ زد به دکترو بهش گفت ولی دکتر گفت هیچی نیست نترس فقط شیاف سیکلوژست-پروژسترون بزن هر 12 ساعت قطعم نکن خدای من چقد گریه کردم یا امام جواد امشب شب شهادت شماست بچمو خودت نگه دار مامان قشنگم مامانو تنها نذاریا عزیز دلم اروم پیشم باش خ...
2 مهر 1393

19

وقتی از دکتر اومدم انقد خوشحال بودم که رفتم برات لباس بخرم واااااای خدا نمیدونستم دختری یا پسر واسه همین چیزی خریدم که به جفتش بخوره عزیزم بابایی شب اینارو بغل میکنه میخوابه   ...
1 شهريور 1393

18

سلام مامان خوشگـــــــــلم خوبی عزیز دلــــــــــــــم مامانم 5 شنبه 30/5/93 رفتم سونو گرافی ای شیطون من کلی مامانو ترسوندی وقتی خانوم دکتر سونوگرافی کرد گفت جنین متاسفانه رشد نکرده و هیچ ضربانیم نداره هم من هم دکتر یخ زدیم دنیا رو سرم خراب شد و هزار تا فکر غلط اومد تو سرم که یهویی تا خانوم دکتر دستگاه سونو رو چرخوند یهو دیدیم نه خیــــــــــــــــر شما اینجا تشریف دارید تازه دیدم وای اون فقط یه کیسه اب خالی بوده که قرار بوده بشه دوقلوی تو ولی نگرفته عزیزم دلم نمیدونی چقد خوشحال شدم وقتی دیدم اون قلب خوشگلت تند و تند میزد خدارو هزار بار شکــــــــــــر وقتی دیدم چقدر بزرگ شدی عزیزم اون دست و پاه...
1 شهريور 1393

18

سلام نی نی خوشگل مـــــــــن خوبی مامانم ؟؟؟ امـــــــــروز رفتم دوباره آزمایش  دادم خیلی درد داشت 4 تا لوله ازمایش ازم خون گرفتن تا سوزنو زد تو رگم مغزم تیر کشید از درد ولی فدای سرت مامان خوشگلم همه این دردا رو به جون میخرم تا تو بیای تو بغلم و آروم بشم
27 مرداد 1393

17

دیشب خواب عزیز دلمو دیدم مامان قربونش بره چقدرناز بودی هم شبیه بابایی بودی هم دایی پارسا قربونت برم من عزیز دلم انقد باهات حرف میزنم همش میای به خوابم
22 مرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مامان آرام می باشد